قریه ای است به پنج فرسنگی میانۀ جنوب و مشرق اسپاس. (فارس نامۀ ناصری). دهی در دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده. واقع در 66 هزارگزی جنوب اقلید. کنار راه فرعی اقلید به آسپاس و احمدآباد و ده بید. جلگه. سردسیر و مالاریائی. دارای 156 تن سکنۀ شیعه، فارسی و لری زبان. آب آن از قنات. محصول آنها غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
قریه ای است به پنج فرسنگی میانۀ جنوب و مشرق اسپاس. (فارس نامۀ ناصری). دهی در دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده. واقع در 66 هزارگزی جنوب اقلید. کنار راه فرعی اقلید به آسپاس و احمدآباد و ده بید. جلگه. سردسیر و مالاریائی. دارای 156 تن سکنۀ شیعه، فارسی و لری زبان. آب آن از قنات. محصول آنها غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
مانند لاله. لاله فام. دارای رنگ لاله. سرخ: درو دشتها شدهمه لاله گون به دشت و بیابان همی رفت خون. دقیقی. اگر در نبرد من آید کنون بپوشانمش جوشن لاله گون. فردوسی. زمین لاله گون شد هوا نیلگون برآمد همی موج دریای خون. فردوسی. به جنبش درآمد دو دریای خون شد ازموج آن خون زمین لاله گون. فردوسی. برآنگونه رفتم ز گلزریون که شد لاله گون آب جیحون ز خون. فردوسی. رخ لاله گون گشت برسان ماه چو کافور شد رنگ ریش سیاه. فردوسی. باغ گردد گل پرست و راغ گردد لاله گون باد گردد مشگبوی و ابر مرواریدبار. فرخی. زنم تیغ چندانکه از جوش خون رخ قیرگون شب، کنم لاله گون. اسدی (گرشاسب نامه ص 186 نسخۀ مؤلف). بیمار گشت و زار نگارین من ز درد چون زعفرانش گشت رخ لعل لاله گون. سوزنی. جز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کرد تازعفران گونۀ من لاله گون شود. سعدی. حسن تو همیشه در فزون باد رویت همه ساله لاله گون باد. حافظ
مانند لاله. لاله فام. دارای رنگ لاله. سرخ: درو دشتها شدهمه لاله گون به دشت و بیابان همی رفت خون. دقیقی. اگر در نبرد من آید کنون بپوشانمش جوشن لاله گون. فردوسی. زمین لاله گون شد هوا نیلگون برآمد همی موج دریای خون. فردوسی. به جنبش درآمد دو دریای خون شد ازموج آن خون زمین لاله گون. فردوسی. برآنگونه رفتم ز گلزریون که شد لاله گون آب جیحون ز خون. فردوسی. رخ لاله گون گشت برسان ماه چو کافور شد رنگ ریش سیاه. فردوسی. باغ گردد گل پرست و راغ گردد لاله گون باد گردد مشگبوی و ابر مرواریدبار. فرخی. زنم تیغ چندانکه از جوش خون رخ قیرگون شب، کنم لاله گون. اسدی (گرشاسب نامه ص 186 نسخۀ مؤلف). بیمار گشت و زار نگارین من ز درد چون زعفرانش گشت رخ لعل لاله گون. سوزنی. جز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کرد تازعفران گونۀ من لاله گون شود. سعدی. حسن تو همیشه در فزون باد رویت همه ساله لاله گون باد. حافظ
ابیوردی لاله گونی شیرازی. وی شاعر بود و در سال 1284 هجری قمری در ’لاله گون’ از قرای شیراز متولد شد. سپس به سامراء رفت و نزد شاگردان میرزا حسن شیرازی تلمذ نمود. و در سال 1357 هجری قمری در شیراز درگذشت. او راست: کنزالنصائح یا گنج سعادت، که نظم است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 748)
ابیوردی لاله گونی شیرازی. وی شاعر بود و در سال 1284 هجری قمری در ’لاله گون’ از قرای شیراز متولد شد. سپس به سامراء رفت و نزد شاگردان میرزا حسن شیرازی تلمذ نمود. و در سال 1357 هجری قمری در شیراز درگذشت. او راست: کنزالنصائح یا گنج سعادت، که نظم است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 748)
از بعضی از ثقات به تحقیق پیوسته که لالۀ چین و لاله خطائی درختی است که برگهایش سرخ و زرد بود و آن را به ترکی قلغه و به فارسی خوش نظر هم میگویند و بر این تقدیر از انواع لاله نباشد. (آنندراج)
از بعضی از ثقات به تحقیق پیوسته که لالۀ چین و لاله خطائی درختی است که برگهایش سرخ و زرد بود و آن را به ترکی قلغه و به فارسی خوش نظر هم میگویند و بر این تقدیر از انواع لاله نباشد. (آنندراج)
از نواحی لارجان مازندران. و بدانجا ابوجعفر حسن بن ابوالحسین بدست ماکان کاکی کشته شد. (حبیب السیر ج 1 ص 345) نام دیگر ’نورود’ و آن رودی است میان رشت و لاهیجان. (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 16)
از نواحی لارجان مازندران. و بدانجا ابوجعفر حسن بن ابوالحسین بدست ماکان کاکی کشته شد. (حبیب السیر ج 1 ص 345) نام دیگر ’نورود’ و آن رودی است میان رشت و لاهیجان. (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 16)
مشکین رنگ. غالیه مانند، و شاعران آن را صفت زلف و خط آرند: منم غلام خداوند زلف غالیه گون تنم شده چو سر زلف اونوان و نگون. رودکی. با طرۀ مشکین همگی ف تنه چینی با غالیه گون خط سیه شور تتاری. فرخی. شاهد روز کز هوا غالیه گون غلاله شد شاهد تست جام می زو تو هوای تازه بین. خاقانی. و آن غالیه گون خط سیاهش پرگار کشید گرد ماهش. نظامی
مشکین رنگ. غالیه مانند، و شاعران آن را صفت زلف و خط آرند: منم غلام خداوند زلف غالیه گون تنم شده چو سر زلف اونوان و نگون. رودکی. با طرۀ مشکین همگی ف تنه چینی با غالیه گون خط سیه شور تتاری. فرخی. شاهد روز کز هوا غالیه گون غلاله شد شاهد تست جام می زو تو هوای تازه بین. خاقانی. و آن غالیه گون خط سیاهش پرگار کشید گرد ماهش. نظامی
چون آبله، و در بیت ذیل: دوش که این گردگرد گنبد مینا آبله گون شد چو چهر من ز ثریا. قاآنی. ظاهراً غلط آمده است، چه گون در آخر کلمه چنانکه گونه به معنی رنگ و لون و فام و نیز مانند و شبه و سان و روش می آید و بس و بمعنی دارا و دارنده در جایی دیده نشده است
چون آبله، و در بیت ذیل: دوش که این گِردگَرد گنبد مینا آبله گون شد چو چهر من ز ثریا. قاآنی. ظاهراً غلط آمده است، چه گون در آخر کلمه چنانکه گونه به معنی رنگ و لون و فام و نیز مانند و شبه و سان و روش می آید و بس و بمعنی دارا و دارنده در جایی دیده نشده است
برنگ لاله لاله فام لاله گون. یا لاله وشان، جمع لاله وش، رده ایست از خارپوستان که دارای بازوهای بزرگ حقیقی هستند و بدنشان از صفحات منظم آهکی پوشیده شده است. لاله وشان در دوران اول زمین شناسی بحد وفور میزیسته اند ولی گونه های امروزه این جانوران بسیار محدود است و غالبا در اعماق زیاد دریا میزیند و جنسی از این جانوران باسم لالء دریایی در سواحل دریاهای معتدل فراوان است. آنتدون که نمونه فراوان لاله و شان امروزی است در دوره لاروی بوسیله پایه ای بتخته سنگها می چسبد و در حالت بلوغ آزادانه در دریا شنا میکند. رنگ این حیوان قرمز نارنجی است. وجه تسمیه آن بمناسبت شباهت کاملش به گل لاله است لاله های دریایی کرینوئیدها
برنگ لاله لاله فام لاله گون. یا لاله وشان، جمع لاله وش، رده ایست از خارپوستان که دارای بازوهای بزرگ حقیقی هستند و بدنشان از صفحات منظم آهکی پوشیده شده است. لاله وشان در دوران اول زمین شناسی بحد وفور میزیسته اند ولی گونه های امروزه این جانوران بسیار محدود است و غالبا در اعماق زیاد دریا میزیند و جنسی از این جانوران باسم لالء دریایی در سواحل دریاهای معتدل فراوان است. آنتدون که نمونه فراوان لاله و شان امروزی است در دوره لاروی بوسیله پایه ای بتخته سنگها می چسبد و در حالت بلوغ آزادانه در دریا شنا میکند. رنگ این حیوان قرمز نارنجی است. وجه تسمیه آن بمناسبت شباهت کاملش به گل لاله است لاله های دریایی کرینوئیدها